English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8294 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incorrect U نادرست یا به همراه خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
attributes U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute U هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
peer to peer network U شبکه همراه به همراه
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
imprecise U نادرست
crooked U نادرست
spurious U نادرست
in error <adj.> U نادرست
wrongful U نادرست
sinister U کج نادرست
trumped-up U نادرست
dishonest U نادرست
false code U کد نادرست
inconsecutive U نادرست
infirmly U نادرست
false U نادرست
out of trim U نادرست
out of a U نادرست
out of order U نادرست
phony U نادرست
inexact U نادرست
amiss U نادرست
erroneous U نادرست
inaccurate U نادرست
unsafe U نادرست
trumped up U نادرست
phonies U نادرست
phoneys U نادرست
foul U نادرست
fouled U نادرست
fouler U نادرست
inconsequent U نادرست
false <adj.> U نادرست
impure U نادرست
phoney U نادرست
unfairly U نادرست
unfair U نادرست
foulest U نادرست
fouls U نادرست
untrue U نادرست خائن
by indirection U با وسائل نادرست
paralogism U قیاس نادرست
unsound U ناخوش نادرست
foul bill of lading U بارنامه نادرست
mistranslation U ترجمه نادرست
false code U رمز نادرست
inaccurately U بطور نادرست
errors U عقیده نادرست
error U عقیده نادرست
fallacy of composition U تعمیم نادرست
inexactly U بطور نادرست
jackleg U ناشی نادرست
distractor U گزینه نادرست
false U ساختگی نادرست
miscue U ضربه نادرست
mispronounciation U تلفظ نادرست
missatement U گفته نادرست
heterography U املای نادرست
false information U اطلاعات نادرست
mispronunciation U تلفظ نادرست
false information U خبر نادرست
wrongfully U بطور نادرست
misinformation U خبر نادرست
chucks U پرتاب نادرست
wrong answers U پاسخهای نادرست
wrong information U اطلاعات نادرست
mispronunciations U تلفظ نادرست
chuck U پرتاب نادرست
vicious U بدطینت نادرست
inaccurate U نادرست یا غلط
misconstruction U تعبیر نادرست
misconstruction U تفسیر نادرست
foul play U کار نادرست
chucked U پرتاب نادرست
misconstructions U تعبیر نادرست
misconstructions U تفسیر نادرست
improper U نامناسب نادرست
true false questions U پرسشهای درست- نادرست
lies U سخن نادرست گفتن
lied U سخن نادرست گفتن
lie U سخن نادرست گفتن
foozle U بدساختن ضربت نادرست
malfunctioned U نادرست عمل کردن
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
malfunctions U نادرست عمل کردن
paralpgize U قیاس نادرست ساختن
unfair trade practice U اعمال تجاری نادرست
sigmatism U تلفظ نادرست حرف " س "
malfunction U نادرست عمل کردن
wild cat U بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
off base <idiom> U غیر دقیق ،نادرست
prismatic spectacles U عینک نادرست نما
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
suggestio falsi U افهار و اعلام نادرست
an i calculation U حساب نادرست یا غیر دقیق
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
mal U خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
wide of the mark <idiom> U از هدف به دور بردن ،نادرست
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
ungrammatical U مخالف ایین دستور نادرست
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
skew U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
logical U معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
skewing U میزان کردن چیزی به صورت نادرست
boolean operation U یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
ambiguities U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
out of square U خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
ambiguity U خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
contamination U ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
accompanied by U همراه
participants U همراه
participant U همراه
accompanying U همراه
along U همراه
on U همراه
mid U همراه با
mid- U همراه با
comrade U همراه
comrades U همراه
bundled U همراه
secondary planet U همراه
company U همراه
companies U همراه
attendants U همراه
in company with U همراه
attendant U همراه
to fight with the enemy U همراه = با
non concurrent U نا همراه
concomitant U همراه
acologte U همراه
semantics U خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error U استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
spasmodic U همراه با انقباضات
accompanying supplies U تدارکات همراه
go along U همراه رفتن
to go along U همراه شدن
to accompany U همراه شدن
bon voyage U خدا به همراه
good luck to you U خدا به همراه
come along with me U همراه من بیائید
indiental music U موزیک همراه
compeer U قرین همراه
spasmodically U همراه با انقباضات
door bundle U بار همراه
unaccompanied U بدون همراه
associated sound U صدای همراه
to keep company with U همراه بودن با
Accompanied by. Together with . U به اتفاق (همراه )
to come along U همراه امدن
on one's coat-tails <idiom> U همراه کس دیگر
sick headache U سردرد همراه با
accompanying cargo U بار همراه
accompanier U همراه مصاحب
accommpanying element U عنصر همراه
accompanying fire U اتش همراه
accompanying sound U صدای همراه
unbundled U غیر همراه
accompany U همراه بودن
accompanied U همراه بودن
escorted U همراه بدرقه
escorting U همراه بدرقه
escorts U همراه بدرقه
fraught U دارا همراه
attends U همراه بودن
attending U همراه بودن
convoys U همراه رفتن
companion U همراه همدم
convoy U همراه رفتن
attend U همراه بودن
escort U همراه بدرقه
accompanies U همراه بودن
mis U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
grafts U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazards U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
graft U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
grafted U پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazard U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis- U پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
debounce U جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
hazarding U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarded U خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
NOR function = U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
neither nor function U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
frauds U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
fraud U دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
cancel U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling U کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
Recent search history Forum search
1ترجمه whats App
1Jack Attac
1skirts
1Other factors can introduce poor conditioning.
3معنی کلمه retraction چیست؟
0coopling
0نحوه کار با نرم افزار waze
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com